Smile



 

+هانی یه سوال میپرسم جدی هاا

@چه سوالی؟ 

+اگه من یروز حافظمو از دست بدم چیکار میکنی؟

@ هیچ کار

+مرسی

@خاطراتتو برات تعریف میکنم

+خب

@همونا دیگه بقیش با خودته

+خخخخ آفرین با احساس

@ تو چیکار میکنی؟ 

+نمیگم

@وااا پ چیکار میکنی؟ اونوقت من وقتی میبینمت میگم این کیه پ

+نمیگم 

@

+خیلی خری هانی احساساتت در این حده قراره نشناسمتاا

@خب منم سعی میکنم بشناسی

+نمیشه که 

@خب چه میدونم. خودت چیکار میکنی؟ 

+اگه یه روزی اینجوری بشه،(زبونم لال) کاری که میخوام بشه اینه که خودمم حافظمو از دست بدم 
باز از اول باهم شروع کنیم. سخته، خودتم شاید بهتر بدونی من از سرد شدن  میترسم  -_-
کلی از حرفام هستن که فقط تو میدونی و تاحالا ب کسی نگفتم. 
خب جوری که میشه هروز خاطرات مونو تعریف میکنم، یادآوریشون میکنم (البته با مقدار زیادی تلخیص&_&) 
باور کن زبونم قفل شد من کاری نمیتونم بکنم
اصلا نمیتونم تصور کنم منو ببینی نشناسی. اولش ی سیلیم میزنم بهت:/

 

خو حالا ببین من دیوونم یا تو

 

منبع چالش ^_^


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها